گذر در کوچه هاي خون و آتش
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

روزنامهْ: Die Welt

شماره 8 مورخ 25/2/1993

نويسنده: Brigit Ceria

 

 

"در پايتخت افغانستان زورگوئى و بى نظمى حكمفرماست

استقرار صلح به مشاهده نميرسد"

 

پشتون ها بار ديگر براى تصاحب قدرت فشار وارد ميكنند

 

 

 

مهاجرين كه (تازه) از كابل (اّمده اند) حكايت از قساوت و بيرحمى مينمايند. در طول يك دهه ترور شوروى اشغالگر و سيزده سال جنگ با مهاجمين و افغان هاى تحت الحمايه اّن، باشندگان پايتخت در كابل، شاهد وقوع چنان يك وحشت و تحمل مظالمى نبودند، اّن طوريكه در ماه گذشته صورت گرفت.

پروفيسور فليكس ارماكورا (Felex Ermacora) گزارشگر خاص كميسيون حقوق بشر ملل متحد براى افغانستان كه خود نيز از كشور كوهى در اّسياى مركزى (افغانستان) عودت نموده، ياد اّور شد: "وضع در شهر وحشت اّور است." نظريات و (خاطرات) او با محتواى گفتگوهائيكه با اّوارگان تازه وارد از پايتخت بدون ارتباط با دنياى خارج، بعمل اّمده كاملاً مطابقت دارد و به اتكاى معلومات حاصله از نمايندگان سازمان هاى خيريه بشرى، بيشتر تقويت ميابد.

هنگاميكه احمد شاه مسعود رهبر مجاهدين سابق و وزير دفاع فعلى بتاريخ نزدهْ فبرورى ضربهْ فيصله كن را بر ضد رقيب خود گلبدين حكمتيار در جنگ بخاطر حصول قدرت در كابل وارد اّورد، بنابر تخمين ها حدود 3000 الى 5000 نفر اكثراً اهالى ملكى كشته شدند. راكت هاى حكمتيار مرد 42 ساله بنياد گرا و جنگجوى خدا با سرعت (زياد) بالاى شهر پرتاب ميگرديد. پنج باب بيمارستان ديگر توانائى اّنرا ندارند كه زخمى ها را بپذيرند. علاوه بر اّن ادويه كاملاً موجود نيست. صرف در طى چهار هفتهْ گذشته به تعداد 5000 فاميل از شهر كابل فرار نموده اند. كسانيكه در شهر باقى مانده اند بنابر گفتهْ ارماكورا فاقد مركزگرمى و برق ميباشند و اّب مورد نياز هم به مقدار ناچيز موجود است. چون حكمتيار خود را با قواى 25000 نفرى جنگجويان حزب اسلامى مجهز با تسليحات پيشرفته در عقب كوه هاى اطراف كابل پنهان ساخته، بناً در ماه اگست با شليك شديد راكت و مسلسل بداخل شهر حدود 50 هزار نفر را مجبور به ترك وطن نمود، همچنان از ماه ها بدين سو با در پيش گرفتن عمل محاصرهْ اقتصادى، مردم (بى گناه) را ترور ميكند. اين محاصرهْ (اقتصادى) منجر به كمبود دراماتيك مواد غذائى و محروقاتى و ادويه شده و قيم اجناس مايحتاج مردم را بصورت سرسام اّور بلند برده كه اكثريت اهالى قدرت پرداخت اّنرا ندارند.

زمانيكه اتحاد بين گروپ هاى مجاهدين و قطعات ازبك جنرال عبدالرشيد دوستم كه از تيم نجيب الله بريده بود، بوجود اّمد و مورد پشتيبانى قرار گرفت، دو ماه پيشتر افغانستان خود را (از زير سلطهْ) رژيم كمونيستى (در افغانستان هيچگاه رژيم كمونيستى استقرار نيافته، زيرا اساسات مادى و معنوى يعنى پايگاه سياسى و اقتصادى بمنظور برقرارى يك چنين حاكميت در كشور موجود نبود - م) اّزاد ساخت، خلاى قدرت بوجود اّمد و اين مساله مملكت اّسيب ديده را در انارشى عميق و دايمى فرو برد و در صحنهْ بين المللى منزوى گردانيد. تنها پنج نمايندگى خارجى دفاتر خود را در كابل باز نگهداشته اند، سازمان هاى كمك رسانى بين المللى كارمندان خارجى خود را (از شهر) بيرون كشيده اند. زيرا به قول ارماكورا "ملل متحد خيلى نگران است". ملل متحد بعد از ناكامى پلان انتقال صلح اّميز قدرت، از لحاظ سياسى خود را از افغانستان كاملاً بيرون كشيده است و حالا كه چهار نفر كارمند ادارهْ مهاجرين در ماه فبرورى به قتل رسيدند، بايست ناچار كمك هاى بشر خواهانهْ خود را در بعضى قسمت هاى كشور محدود سازد. ارماكورا چنين گلايه دارد: "سيزده سال جنگ خصلت و (انديشهْ) مردم را تغيير داده است، اّنها امروز در حالتى قرار ندارند كه مشتركاً بدور يك ميز بنشينند"، رهبران افغانستان تنها مصروف پيشبرد مسايل سياسى و مذهبى قبل از همه رقابت هاى شخصى خود هستند و اشخاص ديگر بخصوص روشنفكران "كسانيكه داراى نفوذ ميانه و اعتدال پسند ميباشند، تقريباً همه در امريكا و يا اروپا در مهاجرت زندگى ميكنند، اّينده بسيار تاريك است."

افغان ها بعد از خروج قطعات شوروى بود كه يگانه شانس را بدست اّوردند تا بعد از مدت ها سرنوشت خود را بدست خويش بگيرند (در لحظهْ حاضر) چنين معلوم ميشود كه اين جايگاه (افغانستان) نمايش (زور اّزمائى سيستم هاى جهانى) در دوران جنگ سرد، با موجوديت تنها يك ابر قدرت، در نظم نوين جهانى، مفهوم خود را از دست داده باشد. هنگاميكه مجاهدين فاتح با نيرومند ترين شخصيت خود، مسعود تاجك داخل كابل شدند، پشتون ها يعنى مليت فرمانرواى افغانستان اولين بار طى 250 سال خود را از سكوى قدرت بيرون يافتند. با بوجود اّمدن چنين يك توازن قوا كه اّنها را به عقب كشيد، رهبرى اّنها (پشتون ها) حكمتيار كه از نظر نظامى بسيار نيرومند است، مايل نيست احساس حقارت نمايد. ليكن ادامهْ جنگ يكماهه كدام برنده را مشخص كرده نتوانست. فعلاً با حكمتيار شش فركسيون مجاهدين مشتركاً بر ضد رژيم برهان الدين ربانى تاجك و تحصيل يافته اسلام، متحد شده اند. اّنها در تحت عنوان "اّغاز جديد سياسى باهم متفق گرديده اند و قانونيت شورا "مجلس كبير" (شوراى حل و عقد - م) را برسميت نمى شناسند كه در اخير ماه دسمبر ربانى را به مدت دو سال ديگر بحيث رئيس دولت انتخاب نمود. زيرا اكثريت اشتراك كنندگان شورا اعضاى حزب جمعيت اسلامى رئيس جمهور بودند.

فعلاً افغان ها تمام اميد خويش را به ميانجيگرى پاكستان بسته اند. با اين كار بايست ربانى صرف بمدت يكسال در مقام خود ابقا شود. به تعقيب اّن انتخابات جديد سازماندهى گردد كه بنابر اعتقاد حكمتيار در زير بيرق او مطميناً پشتون ها بقدرت ميرسند. به مساله كه مسعود و حكمتيار دشمنى سرسختانهْ خود را كنار بگذارند و يا اينكه يكجا با ديگران در بارهْ كانديدهاى مشترك بمقام رياست جمهورى موافقت كنند و بدين شكل پروسهْ تخريب افغانستان را بدست خود متوقف سازند، هرگز نميتوان به اّن اطمينان داشت.

درين ميان ارماكورا ناراحتى عميق خويش را از ناحيهْ نامعلوم بودن اوضاع سياسى و قانونى كشور اينطور تبارز داد: "اقليت هاى نژادى (قومى) و مذهبى در معرض خطر تعقيب خونين قرار دارند."، با وجود اينكه با سقوط نجيب الله كشتارهاى دسته جمعى رخ نداده است، باّنهم عدهْ بى شمار مردم در نتيجهْ انتقام جوئى هاى فردى به قتل رسيده اند. عموماً بر فرق قربانيان ميخ كوبيده شده است. همچنان پراتيك بى روحيه ساختن مخالفين با بريدن بينى و گوش ها وسيعاً تطبيق يافته و تعداد زياد افراد منسوب به (حكومت) نجيب الله ناپديد گرديده اند. عدهْ از مردم بر طبق عدالت اسلامى با برپائى پروسه ناقص (حقوقى) مجرم دانسته شده و اعدام گرديدند.

در حاليكه در كابل خونريزى جريان دارد در اكثر مناطق ديگر كاملاً اّرامى برقرار ميباشد. در جلال اّباد (در شرق) و غزنى (در جنوب) شوراى ولايت يعنى ادارهْ رسمى امروز در اّن ولايات بدون مشوره با كابل حكومت ميرانند و جريان كنترول بر حمل سلاح توسط افراد را تطبيق مينمايند. در شمال افغانستان در اراضى خشك و هموار، جنرال دوستم "اّتيلاى جديد" شش ولايت را زير حاكميت خود در اّورده و يك اتحاد از اقليت هاى قومى را در ضديت با اكثريت پشتون ها (اين ارزيابى از ريشه غلط ميباشد، زيرا در مزار شريف و ساير نقاط تحت حاكميت دوستم پشتون ها يكجا با ديگر گروپ هاى مردم در صلح و صفا زندگى ميكنند و تعداد زياد از روشنفكران از مليت پشتون در اّنجا پناهگاه يافته اند. م) تشكيل داده است. او (دوستم) پاداش سهمگيرى خويش را در سقوط نجيب الله دريافت كرد و بحيث معاون وزير دفاع كه (وزارت) در محاصر قرار دارد، تعين شد. او (دوستم) يكصدوبيست هزار نفر مليشه هاى ازبك خود را عليه حكمتيار سوق داد كه با اين كار در كابل توازن قوا قاطعانه به نفع حكومت ربانى تغير پيدا نمود.

به پيروى از شمال (كشور)، زمامدارن در قندهار زادگاه پادشاه سابقه افغان در جنوب (افغانستان) مردم را به جلو انداخته تا از كابل فاصله بگيرند. با وجود اينكه اّنها (مجاهدين) از طرف پاكستان، عربستان سعودى و قبل از همه سازمان استخبارات امريكا (CIA) قوياً پشتيبانى ميشدند، باّنهم هيچگاهى طالع مند نبودند، فعلاً ميخواهند خود بر خويشتن كنترول داشته باشند. بدين طريق جنگ رهائى بخش نه تنها اختلافات عنعنوى را از بين برده نتوانست، بلكه اّنرا نيرومندتر ساخت. مخالفت ها بين قوماندان ها و نظاميان، سياستمدارن احزاب جلاى وطن، اتحاديه هاى بزرگ قومى (پشتون ها، تاجك ها، ازبك ها، تركمن ها، هزاره ها) و سه گروپ اسلامى اكثريت سنى، شيعه ها و اسماعليه ها اوج گرفته است.

هر قدر كه در پايتخت بى نظمى و زورگوئى حكمفرما باشد، به همان پيمانه اين خطر بالا ميگيرد كه ولايات پايگاه استقلاليت خويش را اعمار نمايند. ارماكورا چنين عقيده دارد: با وجود اينكه (زمامدارن) كابل هرگز قدرت مركزى را در اختيار (قدرت مركزى را تمثيل نمى نمايد - م) ندارد، ولى (كابل) امروز سمبول وحدت افغانى بحساب مياّيد. اگر جنگ ها سر از نو اّغاز گردد، ميتواند اين جنگ خود را همانند "ساحهْ كه در اّن اّتش افروخته شده" گسترش دهد. امكان دارد افغانستان پارچه پارچه شود كه اين امر همراه با خود نتايج نامعلوم را به تمام منطقه به بار خواهد اّورد.

بدين منوال اين كشور بعد از بيرون رفتن روس ها و امريكائى ها از صحنهْ بازى (در سياست) يعنى مملكتى كه ميتواند هستهْ مركزى اقتصادى را در اّسياى ميانه بسازد، امروز بار ديگر به ميدان جنگ و اختلافات قدرت هاى منطقوى تبديل شده است. سعودى ها خواهان وسعت دادن اسلام وهابيت هستند تا باين روش قوياً بر ايرانى ها غلبه حاصل بدارند و يا جمهوريت هاى مسلمان اّسياى ميانه اتحاد شوروى سابق در پى دستيابى تمايلات خود ميباشند. پاكستان كه ثبات خود را تقريباً با سرنوشت افغانستان گره خورده مى بيند، مخصوصاً اسلام اّباد هراس از بروز نااّرامى ها در بين بيست مليون (؟) پشتون در قلمرو خود دارد. هرگاه برادران قومى اّنها در همسايه شمالى (افغانستان) از قدرت (سياسى) كنار گذاشته شوند، (اّهنگ) نغمهْ ايجاد يك پشتونستان مستقل با عبور از سرحد زنده باقى خواهد ماند.

هكذا در شمال كه بنابر داشتن مواد خام (منابع طبيعى) فراوان از لحاظ اقتصادى مستقل تر به نظر ميرسد، تلاش ها در اّنجا در راه استقلاليت قابل درك ميباشد. دوستم قبلاً به اين تهديد كرده بود كه اگر دشمن سرسختش حكمتيار در كابل بقدرت برسد، شمال (كشور) را از اتحاد دولتى جدا ميسازد. دوستم گفته بود: "ما تساوى (حقوق) ميخواهيم نه به شكل سابق حاكميت پشتون ها را." رهبران اّسياى ميانه در تركمنستان و تاجكستان تا كنون خيلى اندك به تامين ارتباط سياسى با شمال افغانستان تمايل نشان داده اند. اين امر ميتواند بار سنگين اقتصادى را ثابت كند. هر قدر كه ازبكستان بطور اّشكارا از جنرال حمايت بعمل اّورد، باّنهم دوستم هرگز مايل نيست كه ساحهْ حاكميت خود را در درون كشور همسايهْ بزرگ (ازبكستان) حل سازد. در مرحلهْ اول معلوم نميگردد كه چگونه (تحكيم) قدرت در اّسياى ميانه به عقب مى افتد هرگاه سرزمين چند مليتى افغانستان پارچه پارچه شود.

منطقه شناسان را عقيده بر اّنست كه بصورت قطع يك راه حل صلح اّميز دوامدار وقتى ميسر شده ميتواند، هرگاه پاكستان، ايران، عربستان سعودى و تركيه كه به تازگى در منطقه ساحهْ نفوذ كمائى كرده، با هم مشتركاً كار نمايند.

از زمان تهاجم شوروى بدين سو در افغانستان در حدود دو مليون انسان كشته شده است. دونيم مليون نفر به ايران و سه مليون نفر ديگر به پاكستان مهاجر شده اند. ارماكورا تاكيد نمود: "ساختار هاى اقتصادى و سياسى، زراعت، منازل و جاده ها و همچنان ترانسپورت عمومى تقريباً همه تخريب گرديده اند. سيستم بهداشتى كاملاً از بين رفته و علاوتاً زمستان سخت شرايط تامينات را مشكلتر ساخته است." يك كارمند سازمان خيريه انگليسى (Oxfam) گزارش داد: "در سال گذشته يك و نيم مليون مهاجر به كشور خود باز گشته اند، بسيارى اّنها هيچ چيزى در دسترس ندارند."، "اين ها پول ندارند تا خانه هاى مخروبهْ خويش را دوباره اعمار نمايند." اّنها از ملل متحد كمى گندم بدست مى اّورند "ولى اّنها نسبت به اين كمك ها، نياز به مساعدت هاى دارند كه بوسيله اّن بتوانند زراعت را مجدداً به تحرك در اّورند"، اكثريت كانال هاى اّبيارى شديداً اّسيب ديده، در ساحهْ وسيع اراضى زراعتى ماين فرش شده كه همه روزه (از ميان مردم) قربانى ميگيرد. جهت رهائى مردم از اين تلك مرگ و فراهم اّورى شرايط اعمار مجدد به عودت كنندگاه، ضرورت به عملكرد گستردهْ متخصصين بين المللى احساس ميشود.

در زمستانى كه فرا ميرسد، سردى و گرسنگى حيات سه مليون انسان را تهديد ميكند. در مناطق مركزى هشتاد فيصد اطفال از سوء تغذى رنج ميبرند. بدون دريافت كمك از خارج، افغانستان قادر نخواهد بود از زير بار ويرانى هاى جنگ سر بالا نمايد. هزينهْ كمك به مجاهدين در دههْ هشتاد به سازمان (CIA) سه مليارد دالر تمام شد كه با استفاده از اّن توانستند شوروى را از افغانستان بيرون برانند. عربستان سعودى و ساير مخالفين (نظام) كمونيستى در پروسهْ تاديهْ اين كمك ها اشتراك داشتند. اين (كمك ها) اساسات زندگى مردم را در كام خود فرو برد، (ليكن در حال حاضر) ملل متحد موفق نگرديد كه مبلغ 138 مليون دالر كمك پيشبينى شده را بدست اّورد تا بواسطهْ اّن بدترين حالت زندگى فقير ترين مردمان را (حد اقل چاره جوئى) بدارد. در سال 1992 صرف نصف اين مبلغ به بودجه ملل متحد بمنظور (مساعدت به مردم افغانستان) انتقال يافته است.

 

 

 


مجلهْ هفتگى: Focus

شماره 41 مورخ 7/10/1996

 

 

"قرآن و مخدرات"

 

چرا ايالات متحده امريكا رژيم طالبان را با احتياط مثبت ارزيابى ميكند و چرا روسيه در پى رد اّن است؟

 

تمام جهان را ترس بزرگى ناشى از وحشيگرى اشغالگران كابل فرا گرفته است.

معاون وزير خارجه جديد (طالبان) با اّرامش اطمينان داد: "اين سياست ما نيست كه مردم را بدون برگزارى محاكمه اعدام نماييم." رئيس جمهور (سابقه) "پيش از اين كه شوراى ما" شوراى رهبرى حكومت بكابل بياّيد، از طرف مردم اعدام شده است. معاون وزير خارجه (ستانكزى) به ژورناليستان خارجى تذكار داد: نجيب الله تعداد زياد مردم ما را بدار زد. در تحت رهبرى او كشور ما تخريب شد، قهر ملت ما او را كشت.

وزير خارجه طالبان (ملا محمد غوث) كه در عين زمان عضو شوراى رهبرى طالبان نيز ميباشد در مصاحبه با Focus گفت: "ما راه حل را در مذاكرات با نيروهاى شمال پيدا ميكنيم اّنها به تحريك طالبان احترام داشتند و دارند." زيرا طالبان به دوستم منحيث متحد خويش ضرورت دارند تا بر ضد احمدشاه مسعود شخص سوم در مثلث قدرت افغانى فايق اّيند.

ستانكزى چنين اظهار داشت: "ما تصميم گرفته ايم تا مسعود را از درهْ پنجشير بيرون برانيم."

دوستم نيروهاى خود را در قسمت شمالى تونل سالنگ در مسير راه مهم ارتباطى با كشورهاى اّسياى ميانه در بلندى هاى سه هزار مترى متمركز ساخته است.

از ديوار هاى هندوكش باد سردى به پائين ميوزد در اّنجا كه قطعات جنرال چارى اخذ موقع كرده اند. چارى اينگونه ياد اّورى نمود: "طالبان در پائين هستند" و با دست خود مسير راكت انداز را در امتداد دره نشان داد: "ما بلندى ها را در اختيار داريم، ليكن تا كنون جنگ صورت نگرفته است." جنرال (چارى) رشتهْ سخن را در دست داشت و به صحبت خود چنين ادامه داد: "ما نميخواهيم جنگ كنيم، اما از خود دفاع خواهيم نمود." بدين معنى كه اگر جريان مذاكرات با طالبان بى نتيجه باقى بماند، دوستم حاكم شمال، مجهز است.

جنرال چارى قواى تقويتى از قطعات برهان الدين ربانى رئيس جمهور كه توسط طالبان از كابل بركنار گرديد، بدست مياّورد. رئيس جمهور از طريق تيليفون ماهواره ئى از كوه هاى شمال (افغانستان)، جهانيان را به اين امر فرا خواند تا "حاكمان غير قانونى و اجنت هاى خيانتكار را در كابل" برسميت نشناسند: "اجنت هاى ملوث خارجى يعنى طالبان از باداران خود مادهْ امحاى جمعى بدست اّورده اند. بالاى كشور ما از طرف پاكستان تجاوز صورت گرفته است." ربانى نظريات خويش را به Focus چنين بيان كرد: "ما فعلاً مجبور هستيم تا روى استراتژى خود دوباره فكر كنيم و قوت هاى خويش را سازماندهى مجدد نماييم. زيرا ما براى بار دوم به جنگ رهايبخش ملت خود در يك نسل اّمادگى ميگيريم."....

داود مير مجاهد سابقه و ديپلمات فعلى (در نمايندگى سياسى افغانستان در پاريس) به اين نظر ميباشد: "يگانه اميد افغانستان مسعود است." همسايه بزرگ شمالى (روسيه) نيز اين نظريه را تائيد ميكند. مشاور امنيتى رئيس جمهور يلسين، (الکساندر) ليبد تقاضا نمود تا از مخالفين طالبان حمايت صورت گيرد. بوريس گرومووف (Gromow) جنرال سابقه و نماينده كنونى پارلمان روسيه با ذكر عبارت اّتى گناه را بگردن مسكو انداخت: زمانيكه حمايت از حكومت ربانى قطع گرديد، افغانستان به طالبان تسليم داده شد.

در نشست مشترك رهبران روسيه با سران كشورهاى اّسياى ميانه در پايتخت (قبلى) قزاقستان شهر الماتا روى اين مطلب بحث صورت گرفت كه چگونه از سرحدات با افغانستان بشكل بهتر محافظت بعمل اّيد. ياغيان تاجك از قبل طالبان را "برادران اسلام" ناميده اند.

 

نظريات:

- Rafik Sajfulin  دانشمند ازبك ميگويد: "ما در پوست خود شعله هاى اّتشى را لمس ميكنيم كه در كابل وسعت ميابد، بى ثباتى به تاجكستان كشيده ميشود."

- Subhan Koschonow  دانشمند تاجك ميگويد: "ما مجبور هستيم تا در سطح منطقه بطور مشترك كار نماييم و با قوت هاى متحد افغانستان يك زون غير نظامى را بوجود اّوريم."

- Umirsek Kosenow  مشاور رئيس جمهور قزاقستان ميگويد: "افغانستان ميتواند به گروپ هاى قومى پارچه پارچه شود. اين موضوع به تاجكستان نيز سرايت مى نمايد و از اّن كشور به تمام منطقه اّسياى ميانه وسعت ميابد."

توصيه كنندگان (مشوره دهندگان) طالبان:

در اطلاعيه وزارت خارجه امريكا اّمده است: "ما فعلاً اميدوار ميباشيم كه اداره چيان جديد در كابل يك حكومت عبورى را متشكل از نمايندگان مردم تاسيس نمايند. اعدام رئيس جمهور سابقهْ افغانستان، نجيب الله تاسف اّورست."

- طالبان در ضديت با ايران و كمونيست ها قرار دارند.

- طالبان مايل به صدور انقلاب اسلامى نيستند.

- افغانستان بيش ازين مجاز نيست كه پايگاه تروريستان بين المللى كه (امريكا و متحدين عربى اّن يعنى مصر و عربستان سعودى را تهديد كند) همچنان منطقه كشت خاشخاش باشد.

- صدراعظم (سابقهْ) پاكستان بينظير بوتو:

"ما به اين اميد هستيم تا تاثير و نفوذ معتدل خود را انجام دهيم. هرگاه در افغانستان يك حكومت ساخته شود، ما مجبوريم با اّن حكومت كار مشترك نمائيم. ما بزودى خواهيم ديد كه اّيا طالبان حركت يك گروپ مردم اند و يا تجسم خواهش مردم به صلح."

- محمد ظاهر، شاه اسبق افغانستان ميگويد:

"من تصميم گرفته ام تا به كشور خود افغانستان بازگردم و صلح و وحدت ملى را دوباره احيا بدارم."

- مولوى شيخ الحديث رئيس شوراى پيران ميگويد:

"در تحت قيادت پادشاه (سابق) ما هديه خداوندى وحدت ملى را داشتيم. اّن نظم با طالبان دوباره اّمده است."

- Rafik Saifulin  دانشمند ازبك نظريات خود را به Focus اينطور بيان نمود:

"انسان در غرب فكر نمى كند كه ما با دادن هوشدارها ناشى از خطر بنيادگرايان اسلامى مبالغه ميكنيم"، "ليكن ما در اّسياى مركزى مستقيماً با افغانستان سروكار داريم و نه اروپائى ها، يعنى جائيكه از گذشته ها تند باد چنين خطر را بدين سو كشانيده است. بخاطرى كه درين جا تمام پرابلم هاى اجتماعى حل ناشده باقى مانده اند، بناً تمامى بنيادگرايان در يك سرزمين حاصل خيز سرازير ميشوند."

- يك سخنگوى حكومت (امريكا) كه نخواست نامش افشا شود چنين اظهار عقيده كرد:

"ايالات متحدهْ امريكا دقيقاً اين خطر را احساس نميكند. "ما همه درين جا توافق نظر داريم كه طالبان در بعضى موارد بقدر كافى سختگير و بيرحم هستند."، "ليكن اّنها در يك نقطهْ مهم از ديگر مسلمانان فرق دارند: اّنها نمى خواهند انقلاب اسلامى را صادر نمايند." طوريكه در واشنگتن گفته ميشود روبين را فائل (Robin Rafhael) سكرتر دولتى و مسوول شعبهْ اّسياى شرقى (در وزارت خارجه امريكا - م) قبلاً چندين بار با مسوولين طالبان ديدو بازديد بعمل اّورده است.

- معاون وزير خارجه طالبان شير محمد ستانكزى چنين اطمينان داد: "ما بنيادگرائى را صادر نمى نمائيم، ما همچنان از تروريستان حمايت نمى كنيم، ما خواهان روابط با تمام كشورهاى دنيا ميباشيم."

طوريكه ملاحظه ميگردد يك هدف استراتژيك ايالات متحده امريكا بر اّورده شد. هدف ديگر: كشت و تجارت مواد مخدر بايست زدوده شود. طالبان چند نفر قاچاقچى مواد مخدر را اعدام كردند. قرار محاسبهْ كارشناسان در سال 1995 به ارزش 75 مليارد دالر هيروئين از افغانستان به ماركيت هاى اروپائى و امريكائى سرازير شده است. بخش اعظم ترياك از اراضى تحت تسلط طالبان بدست اّمده كه درين ارتباط نمايندهْ طالبان به Focus چنين اطمينان داد: "اقدامات ضرورى را بر ضد اين مساله اتخاذ ميداريم."

صلح به اين زودى ها اعاده نمى گردد، تمام جوانب درگير به اين حرف موافق هستند. نظر به معلوماتى كه Focus دارد، اّنها با محمد ظاهر شاه (سابق) كه در روم در مهاجرت بسر ميبرد، داخل مذاكره ميباشند. موصوف ميتواند بمثابهْ يگانه فرد قابل قبول براى همه، اثر گزار واقع شود. او ميخواهد بزودى به افغانستان برگردد. ليكن ظاهرشاه نيروهاى مسلح در اختيار ندارد، بناً وابستگى به قوتى پيدا ميكند كه پادشاه ساز (تاج بخش) باشد. بسيارى ها اين قوت پادشاه را در وجود رهبر ازبك ها، دوستم مى بينند. جهت گيرى او فيصلهْ نهائى را بدست مى دهد.

داود مير ديپلمات (در نمايندگى سياسى افغانستان در پاريس - م) به اين عقيده است: "هرگاه او (دوستم) به مسعود بپيوندد ما ميتوانيم طالبان را متوقف سازيم"، "هرگاه دوستم با طالبان يكجا شود، انفجار بوجود مياّيد."....

 

 


روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شماره 237 مورخ 11/10/1996

نويسنده: Gabriele Venzky

 

 

"اتحاد هدفمندانه

بر ضد طالبان"

 

مسكو فعلاً در افغانستان بالاى مخالفين جنگى سابقه اتكا مى نمايد

 

الكساندر ليبد (Alexander Libed) مشاور امنيت ملى يلتسين رئيس جمهور روسيه، شكر گزار دورهْ اشتراك خويش در جنگ افغانستان ميباشد. او در اّنجا به لقب قهرمانى نايل اّمد. طبعاً به موفقيت دست نيافت. سبب عدم حصول نتيجه از تلاش هايش، احمد شاه مسعود بود كه سرانجام از درهْ پنجشير خروج روس ها را امر جبرى ساخت. مسعود دشمن خشمگين كريملين بود تا اينكه فرد ديگرى روى صحنه ظاهر شد: عبدالرشيد دوستم، فرمانده نظامى ازبك تحت حمايت كسى قرار داشت كه شوروى ها او را منحيث نمايندهْ خود نصب كرده بودند و (بالاخره) تنهايش گذاشتند: رئيس جمهور نجيب الله. هنگاميكه دوستم در سال 1992 تغير جهت داد و همراه با مجاهدين به عمل مشترك پرداخت، اّنها (مجاهدين) توانستند كابل را اشغال نمايند و نجيب الله را سقوط دهند. خواب روسى رهيابى به (اّب هاى گرم) در اوقيانوس هند برباد رفت. دوستم او را با ضربه (محكم) به مرگ رسانيد.

اين ديگر به خندهْ پنهانى (Ironie) تاريخ مربوط ميشود كه روسيه حالا با دشمن خشمگين خود در افغانستان جبهه مشترك را ميسازد يعنى با مسعود و دوستم. فيگور كليدى درين موضوع باز هم الكساندرليبد است. اشغال كابل توسط افراطيون اسلامى طالبان و تسلط شاگردان مذهبى بر 4/3 حصهْ كشور، روس ها و همچنان نظام هاى سابق كمونيستى اّسياى ميانه را كه اهالى مسلمان دارند، به اين پلان كشانيد. اولويت ها مسايل اّتى هستند: پيشروى طالبان متوقف گردد؛ توجه بخرج داده شود تا "ويروس بنياد گرائى" در قلمرو اّنها سرايت نكند. يگانه كسانيكه خواسته هاى ياد شده را براّورده ساخته ميتوانند، مسعود و دوستم هستند. اين دو نفر (مسعود و دوستم) كه اصلاً با همديگر مخالف اند، بايست قبلاً دو مرتبه بمنظور انجام مذاكرات به مسكو رفته باشند.

شهر كوچك مزار (شريف) در اّسياى ميانه (در افغانستان) كه در گذشته خسته و دلتنگ بود، امروز به مركز تجارتى مترو پول ميلونى تبديل شده است. نصف (مردم) كابل درين شهر پناهگاه يافته اند يعنى در منطقهْ زير حاكميت كمونيست سابقه دوستم كه بطور مقايسوى (نسبت به ساير نقاط) اّزاد تر است و همين اكنون دهها هزار مهاجر جديد به اينجا (مزار شريف) مياّيند.

 

صدها كشته و زخمى:

در شمال كابل، در مدخل خروجى تونل سالنگ، تقسيم كشور بدو قسمت اّغاز ميشود. در انجا دوستم نيروهاى خود را تمركز داده و هنوز در حالت انتظار بسر ميبرد. در سمت شرقى در ساحهْ وسيع جائيكه درهْ پنجشير واقع است، مسعود با سلاح هاى سنگين خود مواضع اختيار كرده است. در همين جا در سالنگ ميتواند سرنوشت طالبان از لحاظ نظامى و روانى تعين گردد. در ضربهْ اول (نوبت اول) جنگجويان خدا كه اين نام را خود شان بالاى خويش گذاشته اند، در مقابله با قوت هاى مسعود و نيروهاى دولتى فرارى از كابل، شكست خوردند. اّنها (طالبان) بعد از جنگ هاى روز جهارشنبه و پنج شنبه صدها نفر كشته و زخمى خود را انتقال دادند.

وليك مزيد به (مسايل متذكره) اهالى در (اين مناطق) نسبت به شرق (كشور) نمى خواهند چيزى از (طرز رفتار) طالبان بدانند. زيرا درين جا مردم بر قرارى حاكميت صلح غير عادى (بدور و جدا از عادات، رسوم، عنعنات و كلتور زندگى - م) را براى خود و افغانستان قبولدار نيستند. همچنان اّنها پشتون ها، يعنى جمعيت بيشتر افغانستان را كه در گذشته دايماً در كابل حكمروائى ميكردند، در(اين مناطق) كشور نمى پذيرند. در شمال اقليت هاى قومى ازبك و تاجك زندگى مينمايند. مقاومت اّنها بر عليه متعصبين فعلاً حاكم بر كابل (طالبان) نه تنها دلايل مذهبى، بلكه قبل از همه انگيزه اتنيكى (قومى) نيز دارد.

 

نگرانى ها از ناحيهْ افراط اسلامى:

در حاليكه طالبان در لحظهْ حاضر در راه شناسائى سياسى خويش در تلاش اند، نگرانى ها از ناحيهْ حاكميت افراط اسلامى رو به افزونى ميگيرد، يعنى اّن (روش و عملكرد) كه با زور سلاح ، مردان را به مساجد ميبرند و خانم ها را از كار و زندگى خارج از منزل محروم داشته اند. در خود ايالات متحدهْ (امريكا) كه تا كنون ظهور كامل و اعجاز انگيز طالبان را بسود اّنها (طالبان) همرائى مى نمود، كنون با لحن اّهسته خبردار (هوشدار) ميگويند. در واشنگتن اّشكارا كار درين عرصه اّغاز يافته تا بدانند كه چه چيزى نو و غير عادى را در اّنجا (در افغانستان) بوجود اّورده اند.

امروز صادرات عمدهْ افغانستان را مواد مخدر و دهشت افگنى تشكيل ميدهد. 4/3 حصهْ تمام مزارع كشت خاشخاش در قلمرو تحت حاكميت طالبان قرار دارد كه با (ما حصل از مدرك فروش) كوكنار جنگ مقدس خويش را تمويل مالى ميكنند. در سال جارى ريكارد جديد برداشت حاصلات قايم گرديد. اّنچه به ترور مربوط ميشود، امريكائى ها شخصاً شاهد اّن بودند، به چه معنى: (سازماندهى و اجراى) انفجار در مركز تجارت بين المللى در نيويارك راه خود را تا به افغانستان مى پيمايد. دهشت افگنان (تروريست ها) تعليم ديده در افغانستان، در سراسر جهان مخفيانه فعال هستند.

 

 ادامه دارد

 


March 13th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی